در مسیر کنکور، «معلم» کجای راه است؟!

در مسیر کنکور، «معلم» کجای راه است؟!

گاه برخی از دانش‌آموزان (به خصوص دانش‌آموزان کنکوری) تصور می‌کنند که در مدرسه وقتشان گرفته می‌شود و آنها به تنهایی و به یاری کتب کمک آموزشی می‌توانند نتیجه بهتری بگیرند. این گروه از دانش‌آموزان تصور می‌کنند که برخی از معلم‌های مدرسه کند پیش می‌روند یا دانش لازم را برای موفق کردنشان در آزمون سراسری ندارند، و آنها به تنهایی و با اتکا بر خود (به ویژه در ترم دوم یا ماه‌های منتهی به آزمون سراسری) به آسانی مطالب را فرا می‌گیرند و مقولۀ خودآموزی به نظرشان بهتر و مفیدتر جلوه می‌کند. این قبیل دانش‌آموزان احساس می‌کنند که یادگیری از معلم‌ها به معنای تسلیم شدن به قدرت آنهاست؛ در نتیجه به توصیه‌های معلم‌های خود کاملاً توجه نمی‌کنند و ترجیح می‌دهند که کارها را به روش خودشان انجام دهند.

این در حالی است که مهم‌ترین نکته برای یک داوطلب آزمون سراسری، کسب دانش علمی و آمادگی برای آزمون سراسری به مؤثرترین شیوۀ ممکن است، و برای دست‌یابی به این هدف، هر دانش‌آموزی به معلم‌هایی نیاز دارد که دانش آنها را بپذیرد و تسلیم دانایی آنها شود. پذیرش این نیاز، نشانۀ نادانی یا کم هوشی یک دانش‌آموز نیست؛ بلکه تنها ضعف موقّت یک دانش‌آموز را آشکار می‌سازد تا به کمک معلمانش بر آن غلبه کند.

باید بپذیریم که آموختن، نیاز به حس تواضع و فروتنی دارد. ما باید اعتراف کنیم که معلّم‌های ما، افرادی هستند که آشنایی بیشتر و دانش عمیق‌تری نسبت به ما دارند و دلیل نیاز ما به آنها این است که فرصت کم است و ما باید بتوانیم، با وقت و انرژی محدودی که داریم، از این آزمون سربلند بیرون بیاییم؛ پس ما نمی‌توانیم بر اساس قانون آزمون و خطا جلو برویم و از طریق کتاب‌های کمک آموزشی و توصیه‌هایی که از رسانه‌های جمعی می‌شنویم، مرحله یادگیری و دست‌یابی به آمادگی را طی کنیم.

نمی‌گوییم که معلم، راه میان‌بر را به ما نشان می‌دهد؛ بلکه وی فرآیندی را که باید طی شود، تا حد امکان، ساده و مؤثر می‌سازد. سال‌های تجربه آموزی، به معلم‌های ما، درس‌هایی با ارزش و راهبردهایی مؤثر برای فراگیری آموخته است. با بهره گیری از آنها، دانش و تجاربشان، متعلق به ما خواهد بود و این دلسوزان عرصه آموزش می‌توانند ما را از پیمودن راه‌های فرعی و غیر ضرور و خطاهای احتمالی، مصون دارند.

همچنین دبیرانمان در هنگام عمل، ما را تحت نظر می‌گیرند و بازخوردهای لازم را می‌دهند؛ ضمن آنکه توصیه‌های آنها نیز، بر اساس شرایط و نیازهای ماست. وقتی ما به روش متمرکز، مطلبی را می‌آموزیم، حواس پرتی کمتری را تجربه می‌کنیم و آموخته‌های ما، به خاطر شدت تمرکز و تمرین‌هایمان، به شکل عمیق‌تری در ذهنمان نهادینه می‌شوند و ایده‌ها و رشد فکری ما در زمان کوتاه‌تری به شکوفایی می‌رسند.

در این میان، آن چه بر غنای رابطه بین معلم و دانش‌آموز می‌افزاید و آن را تقویت می‌کند، کیفیت احساسی رابطه بین آنهاست. وقتی معلم احساس کند که شما حسی ارزشمند برای عرضه و ارایه به وی دارید، مثلاً اشتیاق زیاد برای فراگیری، تواضع و فروتنی نسبت به معلم، انرژی جوانی برای موفقیت و … دارید، می‌تواند رابطۀ احساسی قدرتمندی با شما برقرار کند و خود شما نیز به لحاظ احساسی مجذوب او می‌شوید. فایدۀ این رابطۀ احساسی دو جانبه این است که منجر به گشودن راه‌هایی به سوی شما می‌شود. وقتی شما کسی را تحسین می‌کنید، مستعد دریافت و تقلید کردارهای او می‌شوید و از آن پس، به او توجه بیشتری می‌کنید. فعالیت نورون‌های آیینه‌ای شما افزایش می‌یابد و اجازه می‌دهد تا فرایند یادگیری، در سطحی بالاتر از انتقال معمول دانش انجام شود و طرز تفکر شما را نیز تحت تاثیر قرار دهد.

در پایان، فواید حضور در کلاس درس و دل سپردن به کلام و درس معلم را یک بار دیگر فهرست‌وار بیان می‌کنیم:

♦ معلم‌های با تجربه، روش‌ها و نکاتی را می‌دانند که نتیجه ۲۰ تا ۳۰ سال تدریسشان است و این نکات در هیچ کتابی دیده نمی‌شود.

♦ موفقیت، بدون یک دبیر خوب، سخت، اما امکان‌پذیر است و تلاش مضاعفی را می‌طلبد.

♦ یکی از مهم‌ترین عواملی که موجب شده است تا نظام آموزشی فنلاند در برنامه ارزیابی تحصیلی دانش‌آموزان (آزمون پیزا) در صدر جهان قرار گیرد، روابط مثبت و خوب بین معلم و دانش‌آموزان است؛ زیرا دانش‌آموزان همیشه احساس می‌کنند که در کلاس مورد پذیرش هستند، معلم‌ها با رویی گشاده با آنها روبرو می‌شوند، و  احساس همدلی و درک متقابل بین معلم و دانش‌آموز، در سطحی بالا قرار دارد، و این موضوع، نه تنها عاملی در موفقیت تحصیلی دانش‌آموزان است، بلکه حتی میزان مشارکت اجتماعی دانش‌آموزان در فعالیت‌های فوق برنامه مدرسه، کارهای گروهی و حتی رابطه با همسالان را نیز بهبود می‌بخشد.

دلیل نیاز ما به معلم‌هایمان این است که فرصت کم است و ما باید بتوانیم، با وقت و انرژی محدودی که داریم، از این آزمون سربلند بیرون بیاییم؛ پس ما نمی‌توانیم بر اساس قانون آزمون و خطا جلو برویم و از طریق کتاب‌های کمک آموزشی و توصیه‌هایی که از رسانه‌های جمعی می‌شنویم، مرحله یادگیری و دست‌یابی به آمادگی را طی کنیم